کویر دل عطشناک است بسیار
چه غمگین و بسیار است بسیار
تمام زخمه های این تن من
معمای غریبی های این تن
نه شور زندگی، نای و نوایی
نه یک دل بردگی و نه صفایی
نه ابری، قطره ای، بارانی و بادی
نه حتی سایه سار دلنوازی
مرا دیدار رویت آرزوییست
که امید دل بر های و هوییست